Starlight

یک اتم هیدروژن در سلولی در پوست نوک بینی من،شاید روزگاری بخشی از خرطوم یک فیل بوده است.
و یک اتم کربن در عضله ی قلبم،شاید زمانی به دُم دایناسوری تعلق داشته.

ولی در قرن 21 همه ی اتم های من،من و تشکیل دادند.
نوشتن مثل کشیدن اتم ها روی یه صفحست تا یه اثری ازشون بمونه.

ولی کاش بعدها اتم های من یه ستاره بسازند و برن توی آسمون.

چقدر من کار دارم هنوز با این زندگی!

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۰۷ ق.ظ

وقتی به تمام چیزهایی که توی دنیا هست و من چیزی ازشون نمیدونم فکر میکنم  به این نتیجه میرسم که چقدر من کار دارم هنوز با این زندگی!

همه ی کتابایی که نخوندم،جاهایی که نرفتم،علم هایی که چیزی ازشون نمیدونم فیلم هایی که ندیدم موسیقی هایی که نشنیدم نظریه های فلسفی که هنوز یه خطشون رو هم نمیدونم و ادبیات و علم روانشناسی و جامعه شناسی که چیزی ازشون سردرنمیارم...آدم هایی که هنوز نشناختم...جملاتی که ننوشتم حرفایی که نزدم عشق هایی که نورزیدم...خیلی کار دارم با این زندگی!

اگه با این دیدگاه برگردم به دوران مدرسه مطمئنم با علاقه و عشق بیشتری درس میخوندم و میدونستم درس خوندن برای حفظ کردن و نمره گرفتن و امتحان نیست میدونستم درس خوندن برا فهمدن بیشتر دنیا و زندگیه...مطمئنم با عشق بیشتری جغرافی و تاریخ و فیزیک و زیست و شیمی میخوندم و الان دودستی نمیزدم به سر خودم بخاطر چیزهای کمی که میدونم...شاید اگه سیستم آموزشیمون یجور دیگه بود...

دیر نیست...هیچوقت برای خوندن و فهمیدن و یاد گرفتن دیر نیست.تا زندگی هست جا برای یاد گرفتن هست...

تا شقایق هست زندگی باید کرد:)

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۱/۱۷
سایه

نظرات  (۱)

:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی