عجایب من(چالش رفتارهای عجیب)
خُب خُب خُب بحث رفتارهای عجیب و چالش وبلاگ "یک هاتف" داغ بود،منم از دیشب انواع فشارات و به مغزم وارد کردم که رفتارهای عجیبمو بریزه بیرون تا منم بیام توی این چالش شرکت کنم.خیلی وقت ها بوده که از بعضی کارهای من چشم های بقیه رفته تا ابروشون ها ولی وقت نوشتن که میشه مغزِ میگه باهات راه نمیام که نمیام.
عجایب من و تو ادامه ی مطالب بخونید.
1.من یک معتادم!باور بفرمایید...من به شدت به کرم نرم کننده اعتیاد دارم.یعنی انقدری که هوا رو از من بگیر(!) کرم و نگیر.اگه کرم نباشه دست های من به کل کارایی شو از دست میده و چلاق میشم و مصرف کرم من از مصرف غذای من(!) بیشتره.تو کیف من هرچی هم پیدا نکنی به قطع کرم پیدا میکنی.
2.من موقع خریدن کتاب اگه جلد یا کاغذای کتاب به اندازه ی چشم مورچه هم فرورفتگی،تاشدگی،برون زندگی(!) داشته باشه اونو نمیخرم و دنبال نسخه ی سالم میگردم مگراینکه فقط یدونه از اون کتابی که میخوام موجود باشه!و حتی موقع خریدن وسایل دیگه هم اگه از ویترین جنس و بهم بده دلم راضی نمیشه شاید به فروشنده نگم ولی تا مدت ها این ذهنمو درگیر میکنه که اینو از ویترین بهم داد،حالا میخواد لباس باشه،میخواد موبایل باشه،میخواد هدفون باشه!
3.اگه موقع فیلم دیدن عادت دارید حرف بزنید و دنبال راه مناسبی برای دیوونه کردن من و دیوونه کردن خودتون میگردید،من بهتون پیشنهاد میکنم بشینید با من فیلم ببینید.من اگه یه کلمه ی فیلمم نفهمم یا اگه فقط یه صحنه ی فیلمم نبینم فیلم و به عقب برمیگردونم و زمان هایی که با بچه ها تو خوابگاه فیلم میدیدیم انقدر عقب میزدم که داد بچه ها درمیومد.به شدت هم اعصابم خورد میشه موقع فیلم دیدن کسی حرف بزنه!
4.من اگه ناراحت باشم به طرز عجیبی ساکت میشم و حرف نمیزنم.مورد داشتیم یبار زمان مدرسه ها یه اتفاقی افتاده بود و خیلی ناراحت بودم بعد توی مدرسه از اول تا آخرش حرف نزدم با بقیه.توی زنگ سیاحتم حتی حرف نمیزم و دوستم بهم میگفت سایه من و کتک بزن فحش بده ولی حرف بزن:))))) و این توانایی و دارم روزهایی که خیلی ناراحت و افسردم از صبح تا شب توی تختم بمونم.
5.من وقتی بچه بودم بعضی وقت ها خانوادم من و "گیلانار" صدا میکردند از بس که عاشق گیلانار بودم و گیلانار میخوردم(گیلانار چیست؟در اخر پست[صرفا جهت ایجاد انگیزه برای خوندن بقیه ی پست].و قطعا اگه قرار بود من یه [...] باشم گیلانار میشدم.
6.یکی از سخت ترین کارهای جهان برای من قرص خوردنه.امپول میزنم سرم میزنم ولی قرص ص ص ...همیشه هم تو خونه سر این قضیه دعواست.چون من معمولا زیاد دکتر میرم(چون برای هر بیماری که فکرشو بکنید یه دورانی توهم زدم که من فلان مرض و دارم) خلاصه من دکتر میرم و داروهاشو نمیخورم.کشوم پر قرص های نخوردست.و هر دفعه هم خانواده تهدیدم میکنند دیگه دکتر نمیریممم...ولی باز هم میشه همان آش و همان کاسه.ولی این دفعه آخریِ واجبه که قرص هاشو بخورم و برای همین روی کاغذ قول های هفتگیم به خودم این موردم نوشتم تا هرروزی که مرتب داروهامو خوردم جلوش تیک بزنم،شاید این تیکِ یه مورد انگیزشی باشه که مرتب داروهامو بخورم و زمان خوردن قرص ها نره تو قسمت خنگ ترین مغزم.
7.من تصمیم های ساده رو خیلی سخت میگیرم مثلا ممکنه برای رفتن و نرفتن به جایی نیم ساعت با خودم درگیر باشم یا رنگ لباسی که میخوام بخرم،ولی یهو یه تصمیم های خیلی عجیب میگیرم که خب شاید خیلی ها اینکارو نکنند.مثلا دو ماه مونده به کنکور تغییر رشته بدم و دانشگاه قبول بشم و دوباره ترم سه از دانشگاه سراسری انصراف بدم و الان دوباره بشینم پشت کنکور:)))))
8.این روزها به طرز عجیبی موقع درس خوندم وقتی میخوام تمرکزم بالا بره یا وقتی صداهای دیگه مزاحم درس خوندنم میشن هنذفری میذارم تو گوشم و اهنگ بی کلام گوش میدم و این اهنگ ها تمرکزمو میگیرند و میشکند بالا.
9.من همیشه فکر میکنم که من برای این قرن نیستم.باید قرن بیست تو یه دهکده تو آمریکا یا انگلستان به دنیا میومدم.از این پیرهن های بلند خوشگل میپوشیدم با کلاه های مخصوص.بعد تو دشت و اینا میگشتم،به مرغ و خروسا میرسیدم،گاو میدوشیدم،چوب جمع میکردم برای شومینه...کنار رودخونه کتاب میخوندم.به دور از هر تکنولوژی عجیب غریبی.ماشینی شدن زندگی ها اذیتم میکنه.ولی اینارو اونروز به مامانم میگم،میگه حالا خیلی کارهای این قرن و اینجام میدی که اون کارارم بکنی:))))
10.یکی از لباس های مورد علاقم جورابه:)
11.اینارو نوشتم و به دوستم پیام دادم که بنظرت چه رفتار من عجیبه؟میگه هیچیت عجیب نیست.فقط وقتی یادم درس جواب دادنت تو مدرسه میفتم خندم میگیره.راست میگه،از خودم میبافتممممممم،یه چیزایی میگفتمم که معلمم هنگ میکرد میگفت درسته آفرین:))))))) یعنی تو ورقه هم یه سطرشم از کتاب نبود ولی نمره هامم خوب بودن:))))))
12.اشکم سریعا دمِ مشکمه.احساساتی بشم چشم پر میشه،ناراحت باشم چشم پر میشه،عصبانی باشم چشم پر میشه،حتی وقتی بخوام یه حرف جدی و به کسی بگم هم گریم میگیره:/
13.واقعا نمیدونم بلدم با کسی رو در رو دعوا کنم یا نه؟
پی نوشت:اگه قصد شرکت توی این چالش و دارید به وبلاگ هاتف سر بزنید حتما.این چالش جایزه هم داره:)
*آهان آهان یادم رفت بگم معنی *گیلانار* چیه.گیلانار تو زبان ترکی یعنی آلبالو.تو بچگیم خوره ی آلبالو بودم.