Starlight

یک اتم هیدروژن در سلولی در پوست نوک بینی من،شاید روزگاری بخشی از خرطوم یک فیل بوده است.
و یک اتم کربن در عضله ی قلبم،شاید زمانی به دُم دایناسوری تعلق داشته.

ولی در قرن 21 همه ی اتم های من،من و تشکیل دادند.
نوشتن مثل کشیدن اتم ها روی یه صفحست تا یه اثری ازشون بمونه.

ولی کاش بعدها اتم های من یه ستاره بسازند و برن توی آسمون.

عجایب من(چالش رفتارهای عجیب)

شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۰۵ ب.ظ

خُب خُب خُب بحث رفتارهای عجیب و چالش وبلاگ "یک هاتف" داغ بود،منم از دیشب انواع فشارات و به مغزم وارد کردم که رفتارهای عجیبمو بریزه بیرون تا منم بیام توی این چالش شرکت کنم.خیلی وقت ها بوده که از بعضی کارهای من چشم های بقیه رفته تا ابروشون ها ولی وقت نوشتن که میشه مغزِ میگه باهات راه نمیام که نمیام.

عجایب من و تو ادامه ی مطالب بخونید.

1.من یک معتادم!باور بفرمایید...من به شدت به کرم نرم کننده اعتیاد دارم.یعنی انقدری که هوا رو از من بگیر(!) کرم و نگیر.اگه کرم نباشه دست های من به کل کارایی شو از دست میده و چلاق میشم و مصرف کرم من از مصرف غذای من(!) بیشتره.تو کیف من هرچی هم پیدا نکنی به قطع کرم پیدا میکنی.

2.من موقع خریدن کتاب اگه جلد یا کاغذای کتاب به اندازه ی چشم مورچه هم فرورفتگی،تاشدگی،برون زندگی(!) داشته باشه اونو نمیخرم و دنبال نسخه ی سالم میگردم مگراینکه فقط یدونه از اون کتابی که میخوام موجود باشه!و  حتی موقع خریدن وسایل دیگه هم اگه از ویترین جنس و بهم بده دلم راضی نمیشه شاید به فروشنده نگم ولی تا مدت ها این ذهنمو درگیر میکنه که اینو از ویترین بهم داد،حالا میخواد لباس باشه،میخواد موبایل باشه،میخواد هدفون باشه!

3.اگه موقع فیلم دیدن عادت دارید حرف بزنید و دنبال راه مناسبی برای دیوونه کردن من و دیوونه کردن خودتون میگردید،من بهتون پیشنهاد میکنم بشینید با من فیلم ببینید.من اگه یه کلمه ی فیلمم نفهمم یا اگه فقط یه صحنه ی فیلمم نبینم فیلم و به عقب برمیگردونم و زمان هایی که با بچه ها تو خوابگاه فیلم میدیدیم انقدر عقب میزدم که داد بچه ها درمیومد.به شدت هم اعصابم خورد میشه موقع فیلم دیدن کسی حرف بزنه!

4.من اگه ناراحت باشم به طرز عجیبی ساکت میشم و حرف نمیزنم.مورد داشتیم یبار زمان مدرسه ها یه اتفاقی افتاده بود و خیلی ناراحت بودم بعد توی مدرسه از اول تا آخرش حرف نزدم با بقیه.توی زنگ سیاحتم حتی حرف نمیزم و دوستم بهم میگفت سایه من و کتک بزن فحش بده ولی حرف بزن:))))) و این توانایی و دارم روزهایی که خیلی ناراحت و افسردم از صبح تا شب توی تختم بمونم.

5.من وقتی بچه بودم بعضی وقت ها خانوادم من و "گیلانار" صدا میکردند از بس که عاشق گیلانار بودم و گیلانار میخوردم(گیلانار چیست؟در اخر پست[صرفا جهت ایجاد انگیزه برای خوندن بقیه ی پست].و قطعا اگه قرار بود من یه [...] باشم گیلانار میشدم.

6.یکی از سخت ترین کارهای جهان برای من قرص خوردنه.امپول میزنم سرم میزنم ولی قرص ص ص ...همیشه هم تو خونه سر این قضیه دعواست.چون من معمولا زیاد دکتر میرم(چون برای هر بیماری که فکرشو بکنید یه دورانی توهم زدم که من فلان مرض و دارم) خلاصه من دکتر میرم و داروهاشو نمیخورم.کشوم پر قرص های نخوردست.و هر دفعه هم خانواده تهدیدم میکنند دیگه دکتر نمیریممم...ولی باز هم میشه همان آش و همان کاسه.ولی این دفعه آخریِ واجبه که قرص هاشو بخورم و برای همین روی کاغذ قول های هفتگیم به خودم این موردم نوشتم تا هرروزی که مرتب داروهامو خوردم جلوش تیک بزنم،شاید این تیکِ یه مورد انگیزشی باشه که مرتب داروهامو بخورم و زمان خوردن قرص ها نره تو قسمت خنگ ترین مغزم.

7.من تصمیم های ساده رو خیلی سخت میگیرم مثلا ممکنه برای رفتن و نرفتن به جایی نیم ساعت با خودم درگیر باشم یا رنگ لباسی که میخوام بخرم،ولی یهو یه تصمیم های خیلی عجیب میگیرم که خب شاید خیلی ها اینکارو نکنند.مثلا دو ماه مونده به کنکور تغییر رشته بدم و دانشگاه قبول بشم و دوباره ترم سه از دانشگاه سراسری انصراف بدم و الان دوباره بشینم پشت کنکور:)))))

8.این روزها به طرز عجیبی موقع درس خوندم وقتی میخوام تمرکزم بالا بره یا وقتی صداهای دیگه مزاحم درس خوندنم میشن هنذفری میذارم تو گوشم و اهنگ بی کلام گوش میدم و این اهنگ ها تمرکزمو میگیرند و میشکند بالا.

9.من همیشه فکر میکنم که من برای این قرن نیستم.باید قرن بیست تو یه دهکده تو آمریکا یا انگلستان به دنیا میومدم.از این پیرهن های بلند خوشگل میپوشیدم با کلاه های مخصوص.بعد تو دشت و اینا میگشتم،به مرغ و خروسا میرسیدم،گاو میدوشیدم،چوب جمع میکردم برای شومینه...کنار رودخونه کتاب میخوندم.به دور از هر تکنولوژی عجیب غریبی.ماشینی شدن زندگی ها اذیتم میکنه.ولی اینارو اونروز به مامانم میگم،میگه حالا خیلی کارهای این قرن و اینجام میدی که اون کارارم بکنی:))))

10.یکی از لباس های مورد علاقم جورابه:)

11.اینارو نوشتم و به دوستم پیام دادم که بنظرت چه رفتار من عجیبه؟میگه هیچیت عجیب نیست.فقط وقتی یادم درس جواب دادنت تو مدرسه میفتم خندم میگیره.راست میگه،از خودم میبافتممممممم،یه چیزایی میگفتمم که معلمم هنگ میکرد میگفت درسته آفرین:))))))) یعنی تو ورقه هم یه سطرشم از کتاب نبود ولی نمره هامم خوب بودن:))))))

12.اشکم سریعا دمِ مشکمه.احساساتی بشم چشم پر میشه،ناراحت باشم چشم پر میشه،عصبانی باشم چشم پر میشه،حتی وقتی بخوام یه حرف جدی و به کسی بگم هم گریم میگیره:/

13.واقعا نمیدونم بلدم با کسی رو در رو دعوا کنم یا نه؟


پی نوشت:اگه قصد شرکت توی این چالش و دارید به وبلاگ هاتف سر بزنید حتما.این چالش جایزه هم داره:)


*آهان آهان یادم رفت بگم معنی *گیلانار* چیه.گیلانار تو زبان ترکی یعنی آلبالو.تو بچگیم خوره ی آلبالو بودم.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۰۸
سایه

نظرات  (۱۳)

با موردِ ۲ و ۱۲ شدید موافقم.😅
بالاع بع سن دمدین ها گیلانار نمنه دی!😂😂
پاسخ:
نیههه اتفاقا پست الیینن سورا گتدیم اوخیدیم
گوردیم یادیمنان چیخیب،ادیت الدیم😁😂
بلی بلی.😂
پاسخ:
😛
جوراب خیلی خوبه مخصوصاً رنگی رنگیش :))
پاسخ:
اره اره 😍
به به گیلانار . آلاه حیفظ السین :)
خیلی ممنونم شرکت کردی لطف کردی.
بزودی نتایج این چالش رو می نویسم :)
پاسخ:
به با شما هم که ترکی:)
خواهش میکنم. مرسی از شما. جالبیه چالش به اینکه آدم رفتار خودشو کنکاش میکنه و یهو با وجه دیگه ای از خودش اشنا میشه:)
منتظریم:)
خوشحالم که ران کردم چالش رو . باعث نزدیک تر شدن وبلاگ نویس ها میشه.
پاسخ:
همینطوره:)
وای منم موقع خرید کتاب خیلی وسواس به خرج میدم که حتما سالم باشه
+برعکس تو قرص می خورم ولی از آمپول و سرم متنفرم
پاسخ:
منم از امپول و سرم خوشم نمیاد ولی واقعاااا هرروز قرص خوردن‌ خیلییی سخته
سایههههههه؟ ی سوال خیلی مهم! 
جوراب لباسههههه؟؟؟ من همیشه فکر میکردم جوراب جورابه. نمیدونستم لباس محسوب میشه -_-
منم همیشه به 9 فکر میکنم... فکر کنم این دغدغه ی خیلی ها باشه :)
پاسخ:
هر آنچه که پوشیدنی باشد لباس است دیگر😁
بیچاره جوراب و چرا به لباسیت قبول نداری؟؟؟مگه چی از بلوز و شلوار کم داره!
تازه جذابم هست و یه تنه میتونه تیپ تو از این ور به اون ور کنه 😁
من هم فیلم رو بر می گردونم
پاسخ:
واقعا نمیتونم اینایی که حتی اگه فقط اول و اخر فیلمو ببینند هم براشون مشکل نداره😁من حتی پلک زدن طرف رو هم باید ببینم😂
مورد یک بگم من نقطه مقابلم , رابطه خاصی با انواع کرم ندارم 
و اینکه من هم در مواقع ناراحتی سکوت مطلقم , اژرافیان هم حرص میخورن:))

و در مورد گریه کردن هم باز نقطه مقابل :-D

پاسخ:
کرم جان من است و مال من است و این حرف ها😁
البته فقط کرم مرطوب کننده دست ها!
مگرنه کرم های صورت و حوصلم نمیکشه خیلی😅
مخصوصا مرحله ی شستنش. 

اصلا مگه میشه ادم ناراحت باشه و ساکت نباشه🧐
گیلانار خیلی کلمه ی قشنگیه!^_^ خیلی خوشمان آمد. . . ضمنا من عاشق اسم سایه ام! تا این حد که اسم یکی از بچه های نداشته ام رو "سایه" گذاشتم!! :دی
یه سوال. برای آزمون عملی دوم کدوم رشته رو انتخاب میکنی؟ به جز رشته ی بازیگری. ذهنم داره منفجر میشه که اگه بازیگری قبول نشم، چه غلطی بکنم و چه رشته ای برم. به هیچ چیز دیگه ای علاقه ندارم،و این آخرین باریه که توو عمرم میخوام کنکور بدم.
بنظرت اگه نمایش عروسکی رو انتخاب کنم، میتونم راحت تغییر رشته بدم؟! یا نه؟ و اینکه با یه نفر مشورت کردم، گفت ازهنرهای تجسمی انتخاب کن، چون ظرفیتشون نسبت به نمایش زیاده، و میشه راحت تر قبول شد. اما مشکل اینجااااس که من به هیچکدوم از رشته های تجسمی مث گرافیک و نقاشی و طراحی لباس و پارچه و این داستانا، علاقه ندارم، تازه استعدادم هم تو این رشته ها صفره!!! کاش میشد باهات بیشتر حرف بزنم چون دوتامون یه هدف داریم!! ممنون میشم جوابمو بدی، ان شاالله که موفق باشی *سایه* جان .
پاسخ:
عه تو میشناسیم؟😛همون زهرای وب بلاگفایی اره؟😍
خوش اومدی به اینجا عزیزم💙
اسمم هم قابلتو نداره😁😛
اره حتما عزیزم اگه خواستی ایدی یا شمارتو برام بذار تلگرام بهت پیام میدم باهم حرف میزنیم
اصلش همینه 😂
پاسخ:
والا😁
وای موردای شش و نه با من مشترکن
پاسخ:
بیا ماشین سفر در زمان درست کنیم بریم به عصر خودمون:)
تازه اونموقع احتمالا قرص هم به اندازه ی الان متداول نبوده:)
موافقم 😌 ماشین زمان از کجا بیاریم؟ 😅
پاسخ:
عااااا نمیدونم😁

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی